.زبون بازی یکی از ویژگیهای جذابیت مردان هست. سایر قسمتهای زبون بازی مثل استارتر، ضدیخ و یخ شکنها و لاس زنی رو در سایر مقالات بررسی کردیم. در این مقاله میخوایم که با هم درباره مهارت قصه گویی در ارتباط با زنان صحبت کنیم. بهنظر بنده قصهگویی مهمترین مهارت و قویترین ابزار در بروز زبونبازیه. ولی قبلش ببینیم که اصلا قصهگویی در ارتباط با زنان چیه؟
قصه گویی در ارتباط با زنان چیه؟
به مجموعه تکنیکهایی که استفاده میکنیم تا قصه گفتن مون برای زنان جذاب باشد و آنها تمایل پیدا کنند که به داستان ما گوش بدهند و بخواهند که ارتباطشون با ما رو ادامه بدند قصهگویی میگیم. قصهگویی به این خاطر مهمترین مهارت در زبون بازی با زنان هست که در اون دختر مقاومت رو بروز نمیده و بستر عالیای برای بروز جذابیتها فراهم میکنه. واضحه که اگه به دختر بگیم ویژگیهای جذابیت رو بهصورت مستقیم داریم بهطور مثال به دختر بگیم که من اعتمادبهنفسم بالاست. من لاس زنی بلدم. من شوخ طبعم. اتفاقا نشوندهنده اینه که اون مهارتها رو نداریم ولی در قصهگویی میتونیم یک داستان تعریف کنیم که درون داستان شوخطبعی بروز میدیم و دختر میخنده. اعتمادبهنفس رو هم بروز میدیم. در نتیجه pre selection سایر ویژگیهای جذابیت رو هم داریم.
ویژگی خوب دیگر قصهگویی اینه که هم در مرحلهی جذب و هم در مرحله اتصال عمیق کاربرد داره. در مرحله جذب بستر برای بروز ویژگیهای جذابیت داره و در مرحله اتصال عمیق به این خاطر که دختر نمیخواد بیجنبه بازی در بیاره شما اگر اتصال عمیق نسبتاً سریع هم جلو ببرید مقاومتی نخواهد کرد.
اگر هنوز با مراحل ورود به رابطه آشنا نیستی کلیک کن!
وقتیکه داریم با دختر گفتگو میکنیم مثل اینه که ما در مقابل دختر هستیم ولی وقتیکه داریم قصه میگیم مثل اینه که ما و دختر نشستیم و داریم دیالوگ دو نفر دیگه رو میبینیم و بههمین خاطر هم اتهام مخ زنی به ما وارد نیست.
مهارت قصه گفتن توی همه مراحل ازقبیل جذب، اتصال عمیق، اغوا و هم چنین درون رابطه هم کاربرد دارند، درحالیکه سایر ابزارها مثل ریپلی زدن، استوری، تیکه انداختن یا تحریک حسادت فقط شرایط خاصی در مرحله جذب یا اتصال عمیق کاربرد دارند.
قصه گویی در ارتباط با زنان با رمان نویسی چه تفاوتی داره؟
چیزی که ما اینجا بهعنوان قصهگویی در ارتباط با زنان بررسی میکنیم، نوشتن داستان کوتاه و با رماننویسی کاملاً متفاوت است. تفاوت قصهگویی در ارتباط با زنان و هم چنین داستاننویسی حرفهای اینه که در داستاننویسی حرفهای هدف همراه کردن مخاطب جهت لذت بردن از داستان و همچنین تموم کردن اون کتاب هستش. بهطور مثال کتابهایی مثل جنگ و صلح، آنا کارنینا، سووشون یا سایر داستانهایی که حجم زیادی دارند قصهگوی حرفهای پشتشون هست ولی به درد ما نمیخورند. کاری که ما در قصهگویی انجام میدیم و با داستاننویسی حرفهای هم تفاوت داره اینه ک ما میخوایم جذابیتهای ظاهری مون رو بروز بدیم و هدفمون با اون هدفی که در داستانگویی حرفهای دنبال میشه فرق داره.
این گونه نباشه که انگار ما از قبل اون داستان رو آماده کردیم و آوردیم که به دختر ارائه کنیم. بلکه باید بهگونهای باشد که ما گفتگوی عادی مون رو با دختر داریم و حالا داستانی را هم داریم که متناسب با موضوع و شرایط گفتوگو هست و میخواهیم که به دختر عرضه کنیم.
استفاده از یخ شکن مناسب
برای شروع قصه گویی در ارتباط با زنان از یخشکن مناسب استفاده کنید این کار دوتا فایده داره:
- ما رو از اتهام مخ زنی دور نگه میداره.
- توجه دختر رو به سمت قصهای که میخواهیم تعریف کنیم جلب میکند.
لطفاً مهارت قصهگویی بسیار جدی بگیرید چرا که دخترها قدرت تخیل و تصویرسازی بسیار بالایی دارند و قصهگویی دقیقاً روی این قسمت از مغز دخترها داره دست میگذاره.
۳ نکته برای گفتن یه داستان در ارتباط با زنان
-
موضوع خوب
موضوع پیشنهادی بنده برای داستانسرایی جهت ارتباط با زنان یکی خاطرات دوران دانشجویی و دبیرستان، دیگری مسافرت سفر مجردی با دوستان رفقای فقط پسر هست. این موضوعات نمایانگر اینه که لذت و شادی ما وابسته به حضور دختر نیست. این حقیقت در بروز اعتمادبهنفس در این داستانها پتانسیل خوبی دارد.
برای اینکه نشون بدید، در جمع سایر مردها مردونگی، اعتمادبهنفس و بلوغ رفتاری بالاتری نسبت به بقیه افراد داریم، سفر مختلط هم نشوندهنده عدم توی کف بودن ما و اینکه همجنس زن به او اعتماد کرده و هم این مسئله که ما دوستان مردی رو داریم که اونها هم در ارتباط با زنان جذاب اند و زنان به اونها هم اعتماد میکنن.
-
تا حداکثر امکان واقعی
سعی کنیم داستانی که تعریف میکنیم تا حداکثر امکان واقعی باشه چراکه این واقعی بودن دو تا فایده برای ما دارد:
- اگه دروغگوی حرفهای نیستیم و سریع خودمون رو لو میدیم و موقع دروغ گفتن هم استرس میگیریم واقعی بودن داستان بهمون اعتمادبهنفس کافی برای خوب تعریف کردن داستان رو میده.
- چون داستان واقعی هستش تکتک نکات اون داستان رو میدونیم و اگر دختر از قسمتی سوال بپرسه که داخل سناریو مطرح نکردیم، میتونیم راحت جواب بدیم.
-
هیجان دراماتیک
داستانی که شما تعریف میکنید باید نوسانات احساسی داشته باشند و برای ایجاد نوسانات احساسی از سه ابزار مهم استفاده میکنیم:
۱. جزئیات و توصیف قسمت های مختلف
داستاننویسی در ارتباط با زنان بیشتر از اینکه رماننویسی باشه برای تحریک احساسات باید بهصورت فیلمنامهنویسی باشد. در یک فیلمنامه شما میبینید که مینویسند سپهر سرشو سمت چپ چرخوند و به نسترن نگاه کرد و محکم داد زد ازت متنفرم. درحالیکه صورتش از فرط عصبانیت قرمز شده بود. و رگ روی پیشونیش باد کرده بود، دستشو برد بالا که بزنه تو صورت نسترن. ولی یادش اومد که اون دختر رو بیشتر از اون دوستداره که بتونه بزنه.
خب این صحنه یک توصیف بسیار عالی داشت. هرچند که میشد خیلی ساده در یک رمان نوشت سپهر به نسترن نگاه کرد و برگشت گفت که ازت متنفرم. ولی توصیف کردن جزئیات و حالات مرد و حرکات و احساسات درونش باعث شد که شنونده همراهی بهتری با این داستان داشته باشه.
۲. وجود حالات و حسهای مختلف حواس
حواسی که توی قصه درگیر میکنیم فقط حواس پنجگانه نیستند. بلکه سایر حسها مثل ترس، دلتنگی، خشم، دوستی و صمیمیت، عشق و غیره هم توی قصه باید تحریک بشن.
تحریک احساساتی برای ما مهم ترند که نوسانات احساسی بیشتری رو در طرف مقابل ایجاد کنه. حواسمون باشه احساسات ناخوشایند هستند مثل حس غم و حس چندشآور بودن رو که تحریک کردنشون برای جذابیت تاثیر منفی داره وارد قصه گوییمون در ارتباط با زنان نکنیم.
یکی از چیزهایی که اصلا دربارش صحبت نکنید شکست عشقی قبلیتونه و اگر هم که اشاره شد سریع جمعش کنید. اگه دختر مستقیم پرسید بگید که گذشتهی هر کسی به خودش ربط داره. اگر هم به آخر خط رسیدیم و کاریش نمیشد کرد از عشق مرتبط به دوران نوجوانی و بچگی که حالت خامی و ساده بودن داره میتونید حرف بزنید. ولی بازم حواستون باشه به شکلی نگید که انگار هنوز تحت تأثیرش هستید.
۳. ایجاد گره و غافلگیری در انتها
ایجاد گره در ابتدای داستان و همچنین غافلگیر کردن در انتهای داستان! نکته که ما در فیلمهای و سریالهای هیجانانگیز بهطور مثال سریال squid game میبینیم این تاکتیکیای که در فیلمها هم زیاد استفاده میشود. بهطور مثال در صحنه شروع فیلم میبینیم که یه نفر میزنه یکی دیگه رو میکشه و بعد کل داستان روایت اینه که چهجوری یک برادر زد و یک برادر دیگر را کشت. اینکه شما در انتهای فیلم متوجه میشید دونفر که همدیگرو میکشتن برادر همدیگه بودند یکی دیگر از المانهای جذاب در داستان محسوب میشد. برای یک نمونه خوب از این داستان میتونید داستان سه مرغ رو از اینجا دانلود کنید
با بررسی این نکات متوجه شدیم که چرا برخی از داستانها مثل فیلمهای معروف هالیوودی نسبتبه برخی دیگر از داستانها مثل برخی سریالها و فیلمهای حوصله سربر ایرانی برای ما جذابتر اند. ازین به بعد شما هم از این نکات جهت قصه گویی ارتباط با زنان استفاده کنید.
منتها برایاینکه نتیجه بهتری بگیرید بهتره که چهار الی شش داستان برای مراحل مختلف و شرایط مختلف رو از قبل آماده کرده باشید. چراکه داستانسرایی در لحظه عموماً نتیجهی خوبی نمیده. بهتون تبریک میگم که این مقاله رو تا اینجا خوندین. شما جزو ۵ درصد افراد جامعه هستین که برای بهتر کردن خودتون وقت میذارید. برای افزایش مهارتهای خودتون پیشنهاد میکنم حتما اموزشی مهندسی گفت و گو رو تهیه کنید. آموزشی که مهارتهای زبون بازی رو به طور کامل میتونید با استفاده ازش یاد بگیرید.